بردیابردیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

دردونه های مامان

سلام پسرم مامان عاشقته

پاییز و تاتی تاتی کردن آندیا ملوس

  سلام دردونه هام مامان به قربون شما دوتا جیگر بره اگه بگم که چه روزایی داریم هم قشنگه هم سخته اما خدارو شکر شماها خوبید و خندون و مهم هم همینه و همه کاری میکنم تا همیشه شاد و خندون باشین البته گاه گداری هم براتون یه کم اخم میکنم و شما هم با کلی دلبری آنی منو پشیمون میکنین بردیا جونم که میگه ببخشید مامان و معذرت میخوام آندیا جونمم با یه خورده بغض و بعدشم یه ذره ناز کردن مامان و میخندونه و خودشم میخنده الهی مامان فداتشه گل دختر عجول مامان که شروع کردی به راه رفتن البته در حد چند قدم اما خوب مطمئنم به زودی از خوردن زمین و تاتی تاتی رفتن  خبری نباشه برای خودت بدویی اما خوب یه جند روزی کم غذا شده بودی و مامان همش ن...
16 آذر 1392

آندیا جونم 10 ماهه شد

شیرین عسل 10 ماهه گل پسر 30 ماهه   تو این روزا بیشتر وقتمون و خونه هستیم از بودن با همدیگه غرق لذت اما خوب گاه گداری دخترمون تو خونه بیقرار میشه و میخواد بره بیرون از اونجایی که بیرون رفتن مامان با شما دو تا براش خیلی سخته و غیر قابل کنترله مجبوره شمارو تو خونه یه جوری سرگرم کنه تا زیادی بهتون سخت نگذره اما خوب بردیا با کارتن حسابی سرگرمه و حتی بعضی اوقات موقعه بیرون رفتن اگه کارتن مورد علاقت باشه باید به زور از خونه ببرمت بیرون یا اینکه میگی مامان صبر کن تموم بشه بعد بریم اما مواقعیکه خونه مادر جون یا خاله ساعده هستیم شما حسابی بهتون خوش میگذره و بیشتر وقتتون بیرونید اینجا هم یه روز جمعه پاییزی خونه مادر جون که شما...
9 آذر 1392
1